محل تبلیغات شما

 

از يونان باستان تا ظهور سيستم هاي نمايندگي ، تحقق حکومت هاي مردمي در قالب مفکوره ها و ايده ال هاي دموکراتيک مطرح وعرضه شده است . بدين ترتيب پارلمانتاريسم در کشوري به ظهور رسيده که دموکراسي و فرهنگ دموکراتيک به تدريج در آن به نضج و پختگي رسيده و موجب تکوين ، دوام و ثبات آن گرديد. يعني نخستين كشوري كه به سازمان بندي پارلمان به سبك امروزي كلمه دست زد، انگلستان بود .دموکراسي و نهادهاي دموکراتيک در انگلستان قدامت تاريخي داشته ( پس از جوامع باستاني يونان و روم ) اين کشور فرهنگ دموکراسي را از دير زماني به تجربه گرفته است . آشنايي با دموکراسي و نهادهاي دموکراتيک و انکشاف ممتد فرهنگ سياسي در انگلستان موجب رفتار سياسي و بخصوص نظام سياسي سازگار با همين فرهنگ و تاريخ گرديد. [ 42 ]

 در قرون وسطي انگلستان داراي نظام فيودالي بود ولي آهسته آهسته اين نظام جاي خود را به سلطنت محدود داد که در نهايت شکل پارلماني را بخود گرفت .در نظام فيودالي شاه نسبت به ساير فيودالان قدرت بيشتر داشت که اين قدرتش سرچشمه ضعف بعدي او و شکل گيري پارلمان  شد. [ 10  ]

 سابقه تاريخي مجلس اين است كه پادشاهان، هئيتهاي مشاوري از ميان خردمندان، دانايان و دارنده گان درجات نظامي پيرامون خود داشتند كه مورد اعتماد بودند و درمسايل مهم  براي اظهارنظر به آنان رجوع ميكردند، خدمات آنان بي پاداش نبود،در عوض اين خدمات پاداشهای زيادی را نصيب ميشدند طور مثال : زمينهاي وسيع به هريك از آنان به اجاره واگذار ميشد. اينان به نوبه خود زمينها را به دهقانان اجاره ميدادند، آنان  را فيودالان يا لاردان ( مالکين زمين) ميخواندند. تكليف عمده اين معتمدان اين بود، كه هنگام ضرورت سپاه و سرباز براي پادشاه تدارك كنند، به منظور دوام اين نظام تعيين شده بود كه پس از درگذشت هريك از آنان زمين به بزرگترين فرزند ذكور وي منتقل گردد.

در قرن سيزدهم ميلادي در انگلستان، اين معتمدان پادشاه خواهان نقشي عمده تر در ادارة امور كشور شدند و پادشاه را ناگزير ساختند تا به امضاء منشور کبير (Magna Charta)   درسال 1215  تن در دهد. آنگاه شوراي دايمي به نام مجلس لاردها تشكيل دادند، كه سران معتمدان مزبور مادام العمر در آن عضويت داشتند و همانگونه، كه در نظام فيودالي مرسوم بود، اين مقام به توارث به فرزند بزرگ آنان ميرسيد.

آن عده از معتمدان پادشاه كه عضويت در مجلس لاردها نصيب شان نشد و به ويژه آنها ييكه از پايتخت دور و به ادارة امور املاك خود سرگرم بودند، نماينده گان به آن مجلس اعزام داشتند تا از جريان كار و مذاكرات مجلس مستحضرشوند در سال 1265م  يكي از نجبا بنام سايمون ديموند فورد  به سازماندهي اين نماينده گان پرداخت و مجلسي از آنان تشكيل داد، كه جلسات آن جدا از جلسات مجلس لاردها منعقد و مجلس عوام ناميده ميشد. اين مجلس كه به امور مربوط به حرفه اعضاي خود رسيده گي ميكرد. اجازه و اختيار نداشت با مجلس لاردها يا اعضاي آن يا با پادشاه رسماً تماس داشته باشد براي اين منظور شخصي را از ميان خود انتخاب كردند كه سخن گويSpeaker)  )آنان بود. و تا امروز نيز رئيس مجلس عوام را سخنگوي مجلس ميخوانند. و وظيفه اش اعلام نظر رسمي مجلس عوام به مجلس لاردها و حکومت (Government) است. درحال حاضر كه جلسات مجلس عوام با حضور وزراء منعقد ميشود اعضاي مجلس نظر خود را بازهم به طور غير رسمي به آگاهي حکومت ميرسانند، بدون اين كه براي حکومت رسماً ايجاد تكليف كند. [ 4  ]

 به هرحال از قرن چهاردهم به بعد  صورت جلسات و مصوبات پارلمان با موافقت پادشاه دو مجلس تشكيل شد.

1ـ مجلس لاردان مركب از نماينده گان شوراي كبير، روحانيون سطح عالي، و اشراف ردة بالا.

2ـ مجلس عوام مركب از نماينده گان بورژوازي، تجار، صاحبان حرفه دستي و پيشه وران.

در سال 1343 م.  مجلس عوام در سالن رنگين كاخ وسيت منيستر و مجلس لاردان درسالن سفيد آن تشكيل جلسه دادند در اين ايام مجلس عوام داراي اختيارات كمي بوده و در مرتبه پايينتري از مجلس لاردان قرار داشت.

درسال 32 به موجب اصلاحيه اي اقتدار مجلس عوام افزايش يافت و براهميت آن افزوده شد و تا جايي پيشرفت كه با مجلس لاردان به گونه يي هم سطح عمل كرد اما تحول بازهم ادامه يافت. اشراف و صاحبان امتياز كه زنگهاي خطر را به صدا درآمده ميديدند بيش از آنكه امتيازات شان به زور يا با انقلاب از ايشان گرفته شود به انتقال اختيارات خود به نماينده گان مردم تن در دادند.

با اين تدبير مجلس لاردان توانست موجوديت خود را حفظ كند و به صورت يكي از نهادهاي كم اقتدار ولي مؤثر در سياست اين كشور باقي بماند.

با اصلاحات قانوني سالهاي 1911 و 1949 برابري دو مجلس چه از لحاظ قانونگذاري و چه سياسي رسماً خاتمه يافت. و مجلس عوام، كه انتخابي و مبتني برآرأ عموم مردم انگليس بود به كسب مقام درجه اول نايل شد و مجلس لاردان ضمن حفظ تركيب سنتي به عنوان ركن تفكر و م و با اختيارات بسيار محدود در چهارچوبه پارلمان انگليس باقي ماند.

روح القوانين منتسکيو و نظريه تفکيک قواي او درسال 1748 منتشر شد و اين تاريخ هنگامي بود که جهان و مخصوصاً اروپا آماده تحول بزرگ فکري و سياسي مي شد. قانون   اساسي  1787 امريکاو قانون اساسي 1791 فرانسه تحت تاثير افکار منتسکيو به تصويب رسيدند. قانون اساسي امريکا که اولين قانون اساسي مدون جهان است . نمونه و سرمشق اصلي همه قوانين اساسي جهان شد.بايد گفت که امروز قوانين اساسي همه کشورهاي جهان اصل تفکيک قوا را به سه قوه پذيرفته اند. [17  ]

    ناگفته نماند که در انگلستان در شکل گيري پارلمانتاريسم احزاب سياسي نيز نقش داشته است .  احزاب سياسي نقش برازنده اي درانکشاف رژيم هاي سياسي داشته و برمبناي ايدئولوژي و اهداف مشخص طرق مبارزه براي حصول قدرت سياسي ، تحقق دموکراسي را عرضه ميدارد و در واقعيت امر احزاب سياسي مختلف و متعدد در يک جامعه بيانگر خواسته ها و تمايلات متباين ضديت عامه و يا گروههاي اجتماعي عليه تمرکز ، انحصار گرانه قدرت سياسي است . در کشورهاي دموکراتيک غربي و بخصوص در بريتانيه احزاب سياسي همزمان با ظهور جنبش هاي دموکراتيک به پيدايي آمده و در کنار آن رشد و انکشاف نموده و در نهايت به عنصر اساسي و مؤثر سيستم سياسي جاگرفته است. جهت گيري هاي سياسي که در عصر سلطنت استوارتها در سالهاي 1603 در انگليس  به ظهور رسيد با وجود ظواهر مذهبي آن ، هسته جنبش هاي سياسي را بوجود آورد که در نتيجه آن گروههاي ويگ و توري در سال 1660 عرض اندام نمودند. مبارزات همين گروهها سيستم سياسي بريتانيه را به تغييراتي روبروساخت که در نتيجه پارلمانتاريسم و دموکراسي رونق گرفته در قرن هژدهم به امور کشوري مسلط گشت. يعني در نهايت محصول و نتيجه مبارزات احزاب سياسي تشکل يک سيستم هماهنگ ، متوازن ومتکي به آراي اکثريت و درنهايت دموکراسي و حکومت مردمي است.

        طوريکه گفته شد احزاب سياسي در شکل گيري پارلمانتاريسم حايز ارزش عمده است ولي اهميت و نقش احزاب در کشورها متفاوت است. [ 42 ]

         نظريه مشابه  ديگري نشان مي دهد که دردوران طولاني حياتي فيوداليزم که باعث پيد ايش تاسيسات قضايي، اداري اجرائي، اقتصادي واجتماعي شد، دراثر سعي وتلاش هاي نورمان ها، مجمعی ايجاد شدکه بعدها عنوان پارلمان را بخود گرفت. درواقع وجود محاکم قضايي درانگليس را مي توان دليل عمده ايجاد پارلمان درانگليس دانست، بگونه ای که محاکم قضايي اول از طرف پادشاه انگليس اجازه يافتند باتوجه به مقتضيات، حکام فيودال را احضار، ودرصورت مقصر بودن محاکمه نمايند. دوم آن که مم بدريافت  حکم قطعي ازطرف پادشاه باشند وسوم هرگونه حکمي اعم ازحکم اعدام، حبس، توقيف وتبرئه بنام پادشاه صادرشودکه البته احضار نجبا وفيودال ها بمحاکم قضايي ونيز دريافت حکم بنام پادشاه کارعملي وممکن بوده، ولي درممالکی که قدرت فيودال هاي منطقه کمترازپادشاه نبودوامکان دسترسي به پادشاه هم کمتربود، مسئله تشکيل جلسات نمايند گان شاه ياقضات منطقه مطرح شد که به اين جلسات اصطلاحاً پارلمان مي گفتند.

          بعدها درعصر هانري سوم ناراضيان ازحکومت شاه بسرکردگي "سامون  مان قرت آلماني الاصل رئيس يکي ازکارخانه هاي کشتي سازي شمالي انگليس " محاکم قضايي شاه را بي اعتبار خواند ودرسال 1265 مجلس ازميان نمايندگان مردم عوام درشهرها وروستاها ونيز نجبا وروحانيون درمرکز ولايات وشهرهاي بزرگ تشکيل داد که اين مجلس اولين پارلمان مشروع وقانوني انگليس The assembly legal and legating of England       لقب گرفت. سي سال بعد درسال 1295 ميلادي پارلمان ديگري ازنمايندگان طبقات مختلف مردم بصورت دعوت تشکيل شد که کليه نمايندگان آن مجلس به وضع قوانين مالياتي ازطرف شاه ودربار اعتراض کردند ودرنتيجه تعداد اين قبيل پارلمان ها درانگليس رفته رفته آن چنان زياد شدکه درسال 1327 ميلادي نمايند گان پارلمان ادوارد دوم را ازپادشاهي برکنار وادوارد سوم را به جاي وي برگزيدند وبالاخره طي مبارزات گسترده وطولاني نمايندگان انگليس توانستند پارلمان 9 ساله انگليس را پس ازدوازده سال تعطيلي طي فاصله سال هاي 1640و1649 تاسيس کنند که اين مجلس بلافاصله حق انحلال پارلمان را ازشاه گرفت.

          درساير کشورهاي اروپائي، پارلمان ها بهمان شکل محاکم قضايي انگليس ازقرن هفدهم شروع بکار کردند وجهت تفکيک قواي کامل نيروهاي سه گانه حکومتي (- مقننه، قضائيه، مجريه ) مردم آرام آرام دريافتند که اساساً حضور نمايندگان شاهان درجلسات محاکم ضرورت نبوده وبالاخره آن هارا کنارگذاشتندطوريکه پس ازانقلاب 1789 فرانسه احکام محاکم ديگر حتي بنام پادشاه هم صادرنشد وشرکت مستقيم نمايندگان اقشار مختلف مرد م درپارلمان ها آنرا ازشکل قضايي خارج وبشکل رکن تقنيني درآورد. [ 28  ]

خلاصه اينکه پارلمان بار اول در انگلستان شکل گرفته وساير کشور ها از آن تقليد نموده اند که در بحث ترکيب پارلمان از پارلمان هاي مختلف طور مختصر نام برده خواهد شد.همچنان بايد علاوه کرد، که نظريه اول در مورد تشکل پارلمان بيشتر در کتب مختلف تذکر رفته است .[1]

اما در آسياجاپان اولين کشوريست که نظام پارلماني در آن شکل گرفته است. در سال 60 جاپان براي اولين بار، بعد از مشاهده هيأت جاپانی از کنگره امريکاکه نهايت متأثر از پروسه قانون سازي در اين کشور شده بود. براي بوجود آوردن مجلس قانونگذاري قدم گذاشتند.

قرار مطالعاتيکه در اين اواخر صورت گرفته در اوان  زوال فيوداليزم يک نهضت براي تشکيل حکومت مشروطه بوجود آمد . در 74 يک مجلس تقنيني بنام سنا بوجود آمد البته سنا يک مجلس ممثل اراده مردم نبوده و صلاحيتي هم نداشت و نتوانست رضايت مردم را بدست آورد و آرامش را برقرار سازد، يک حرکت به معني واقعي براي نظام مشروطه از طرف ايتوگاکي (Itogaki)  و رفقايش آغاز شد و بعد از هفت سال مبارزه بالاخره امپراطور ميجي( Meiji ) در اعلاميه سلطنت ( Imperial Declaration) در81 اعلام کردکه يک پارلمان در سال 90 خواسته خواهد شد.همان بود که در يازدهم فبروري 89 يک پارلمان دو مجلسه شکل گرفت اين پارلمان بنام ديت( Diet ) ياد شد. که يک مجلس آن بنام مجلس اعيان( The house of peer)  و مجلس ديگر آن مجلس نمايندگان The house of representatives) )  ياد گرديد.

مجلس اعيان متشکل از 416 و مجلس نمايندگان 450 نماينده بود . مجلس اعيان مرکب از اشراف واعضاي مجلس نمايندگان از طرف مردم انتخاب ميشد.دوره تصدي مجلس اعيان براي هفت سال در حاليکه اعضاي مجلس نمايندگان براي چهار سال انتخاب ميشدند.

مطابق قانون اساسي ميجي شخصيکه بيست و پنج سال سن و سالانه بيشتر از 15 ين ماليات مستقيم مي پرداخت ميتوانست رأي بدهد. قبل از 1925 صرف چهار صدو پنجاه هزار مرد حق رأي دهي را داشت . بعداً شرط مالياتي برداشته شد و حدود يک ميليون و سه هزار نفر حق رأي را حاصل نمودند.

سن کانديدا حداقل سي سال بايد ميبود . ديت سالانه يک مجلس سه ماهه داشت.

ديت شبه مجلس عوام انگليس بود، از قدرت کمي برخوردار بود چون اختيارات آن محدود شده بود . وزرا  مقابل مجلس نمايندگان مسئوليت نداشتند و مجلس آنها را سبکدوش نموده نميتوانست. و از همه حيران کننده تر اين بود که ديت موفق به تصويب بودجه نميشد و دولت بودجه سال گذشته را انتقال ميداد و مطابق آن عمل ميکرد. و امپراطور نيز حق رد بودجه تصويب شده ديت را داشت.

مطابق قانون ميجي ديت يک نهاد بسيار ضعيف بود ، حاکميت از طرف امپراطور اعمال ميشد ديت در ظاهر ونام نهاد قانونگذاري بود در حقيقت مانند مهري بود که بر تصاميم اتخاذ شده از طرف قوه اجرائيه گذاشته ميشد. و به فرامين صادر شده از سوي امپراطور قانونيت ميبخشيد.

بعد از آنکه نظاميان قدرت را بدست گرفتند پارلمان کاملاً بي تأثير شد. ولي بعد از جنگ جهاني دوم يک قانون اساسي با اساسات دموکراتيک در جاپان به تصويب رسيد. که اختيارات امپراطور جنبه شکلي گرفت و قدرت  پارلمان نسبت به حکومت افزايش يافت و منحيث ارگان تقنيني شناخته شد. و مطابق قانون اساسي جديد ديت متشکل از مجلس نمايندگان و مجلس مشاوران ميباشد. و احزاب نقش عمده را در مجلس نمايندگان بدست آوردند . [ 58  ] 

 

 

 

 


. [1]  محترم پوهندوی  دوکتورمحمد طاهر هاشمي استاد پوهنحی حقوق وعلوم سياسی پوهنتون کابل  نيز اين موضوع  رادرمقاله شان تحت عنوان تشکل تاريخي پارلمانتاريسم و دموکراسي بيان داشته اند.

پوهندوی  دوکتورمحمد طاهر هاشمي ،کنفرانس افغانستان و پارلمان ،  تشکل تاريخي پارلمانتاريسم و دموکراسي  ( لندن : انتشارات کانون مطالعات و پژوهشهای افغانستان ،1384) ، صص 1-133.

 

سیر تحول تاریخی شورای ملی- پارلمان در افغانستان

سير تاريخي پارلمان

ابو علی سینا وسیاست

مجلس ,پارلمان ,سياسي ,كه ,سال ,يک ,مجلس عوام ,و مجلس ,که در ,مجلس نمايندگان ,را به ,تشکل تاريخي پارلمانتاريسم ,مطابق قانون اساسي

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها